Soupe Jooje Baraye Rouh | پادکست سوپ جوجه برای روح cover logo
RSS Feed Apple Podcasts Overcast Castro Pocket Casts
Persian
Non-explicit
transistor.fm
3.70 stars
10:13

Soupe Jooje Baraye Rouh | پادکست سوپ جوجه برای روح

by PersianBMS

این سری برنامه ها مجموعه ای از داستان های کوتاه و دل انگیزی است که درباره عشق و محبت ، وظایف پدر و مادری ، غلبه بر مشکلات و ... تهیه شده و تأثیر هریک از آنها مثل سوپی است برای روح که می تواند در تلطیف و تقویت روحیه ما نقش موثری ایفا کند که در قالب نمایشنامه های رادیویی تهیه شده است

Copyright: © 2019 PersianBMS

Episodes

بخش سوم - قسمت ۱۲- چشیدن حلاوت زندگی

10m · Published 28 Feb 02:30
سال ۱۹۶۴ تو لاپازِ بولیوی هر روز برق و آب قطع می‌شد. جیره‌بندی بخشی از زندگی مردم شده بود و همه اون رو پذیرفته بودن. درست سر ساعت دوازده چراغ‌ها و رادیو خاموش می‌شد و ابیولا مادربزرگ خانواده بعد از گوش دادن به یه قسمت هیجان‌انگیز دیگه از نمایش‌نامه رادیویی یه نفس راحت می‌کشید. تنها لامپ آویزان از سقف خاموش و آشپزخونه کوچیکشون تاریک می‌شد. طبق معمول ژانت و کتی بعد از مدرسه وقتی به خونه می‌رسیدن باید کارهایی رو انجام می‌دادن. اونا سطل‌های فلزی رو برمی‌داشتن و با عجله از درِ زنگ‌زده خونه می‌زدن بیرون و جست‌‌وخیزکنان از تپه باریک و خاکی پایین می‌رفتن تا بتونن آب بیارن و هر روز اتفاقی تازه منتظر اونا بود.

قسمت ۱۱ - نعمت‌هایمان را بشماریم

10m · Published 21 Feb 02:30
این هفته حقوق نداریم. البته جین از حرفای شوهرش خیلی هول نکرد. اندی با دو نفر از دوستاش یه شرکت مهندسی کوچیک دایر کرده بودن و وقتی که شرایط اقتصادی سخت شد، برای این که بتونن حقوق کارمنداشون رو بدن هر سه بدون حقوق کار کردن و جین از ازدواج با چنین مرد شریفی خوشحال بود. دو هفته گذشت، بعد چهار هفته، و بعد شش هفته بدون این که خبری از پول باشه. اما قبض‌ها با یه نظم ناامید کننده از راه می‌رسیدن. واقعا تو این وضعیت چه باید کرد؟

قسمت ۱۰ - انتظار با لبخند

10m · Published 14 Feb 04:10
لیام اون روز اصلا خبر نداشت که چه اتفاقی قراره بیفته. برای یه جرم‌گیری معمولی رفته بود دندان‌پزشکی. مطابق معمول کارکنان مطب شاد و مهربون بودن. بعد از جرم‌گیری و قبل از انجام کارهای روزانه، طبق معمول به دستشویی رفت تا صورتش رو بشوره. همین که کارش تموم شد و برگشت احساس کرد که همه جا خیلی ساکت و تاریکه. اول فکر کرد برق قطع شده ولی این‌طور نبود

قسمت ۹ - حرکت به جلو

10m · Published 07 Feb 02:30
محله قدیمی که شاونل و خانوادش تو اون زندگی می‌کردن مثل روستاهای قدیم بود. همسایه‌ها از پشت نرده‌ها با هم درد و دل می‌کردن، از تازه‌واردها با شیرینی کاکائویی و کره‌ای پذیرایی می‌شد و پیدا کردن دوست راحت بود. اما محله جدید که به اون نقل مکان کرده بودن فرق داشت. ریشه‌های خانوادگی عمیق‌تر به نظر می‌رسید ولی یه مشکلی وجود داشت. شاونل دلش می‌خواست همه چیز رو به عقب برگردونه و برگرده به گذشته، ولی این امکان‌پذیر نبود و باید یه راه دیگه پیدا می‌کرد.

قسمت ۸ - ستاره مرگ

10m · Published 31 Jan 04:10
پانزدهم مارس روز اعلام دوره بیکاریه. اندی که یه معلمه و نماینده اتحادیه معلمان، از این روز وحشت داره چون متأسفانه روزیه که قربانی‌ها از اخراج خودشون مطلع می‌شن. جلسات مختصر و اسفباری برگزار می‌شه و دلداری دادن و تحمل غم و غصه افراد، واقعا کار سختیه.
بعد از یکی از این جلسات دردآور، اندی همون اطراف داشت یه گشتی می‌زد تا برگرده به کلاس‌ش که ناگهان با پدر یکی از دانش‌آموزای قبلی‌اش روبرو شد که سه ماه قبل، عضوی از یه باند تبهکار بهش شلیک کرده بود. یه نوجوون چهارده ساله که تو کلاس پنجم شاگرد اندی بود.

قسمت ۷ - شادی در چیزهای کوچک نهفته است

10m · Published 24 Jan 02:30
اون روز یکی از اون روزایی بود که دایان یک عالمه کار داشت و باید همشون رو انجام می‌داد. از بیشتر کارای خونه عقب افتاده بود، زمان زیادی بود که برای خرید به سوپرمارکت نرفته بود و تقریبا دیگه چیزی تو خونه نداشتن، رخت و لباس شستنی تو سبد لباس‌ها تلنبار شده بود و سطح نظافت خونه حتی از استانداردهای نسبتا ضعیفی هم که داشت پایین‌تر بود. مدرسه هر سه فرزندش هم تعطیل شده بود و اونا از بودن تو خونه خیلی خوشحال بودن و مرتب از مادرشون می‌پرسیدن که تعطیلات‌شون رو قراره چه‌طوری بگذرونن، در این وضعیت، دایان باید یه فکری می‌کرد تا از پس همه این کارا بربیاد، اما چه‌طوری؟

قسمت۶ - ایمان به هم‌یاری

10m · Published 17 Jan 02:30
جین و شوهرش گلن کنار هم روی صندلی راحتی جلوی تلویزیون نشسته بودن، اما هیچ کدوم تلویزیون نگاه نمی‌کردن. گلن سی سال با کار روی تجهیزات سنگین زندگی‌شونو اداره می‌کرده، ولی حالا چند وقته که به دلیل بیماری که داره شیمی‌درمانی میشه و دوران سختی رو می‌گذرونه. و اما تو این هفته قراره اتفاق مهمی تو زندگی‌شون بیفته...

قسمت ۵ - جهان با افراد مبتلا به سندرم اسپرگر حرکت می‌کند

10m · Published 10 Jan 03:10
انگلستان، لندن، اواخر سال ۱۹۹۸؛ اولین روزی که رایا به طور کامل تو یه کشور خارجی گذروند. این اولین کشور از چند کشور اروپای غربی بود که همراه یه گروه به اون جا می‌رفت. جرأت کرد و چند قدمی از هتل دور شد تا رسید به یه ایستگاه مترو اما یهو خشکش زد.

قسمت ۴ - روزی که نورمن وینسنت پیل را ملاقات

10m · Published 03 Jan 03:56
جیمز و سیندی سال‌هاست که ازدواج کردن. یه روز صبح تو اتاق نشیمن نشسته بودن و قهوه مزه مزه می‌کردن که سیندی شروع کرد به شکایت از اوضاع بد روزگار. جیمز جواب نداد چون اونم درست همون احساس رو داشت. جیمز نویسنده بود و با بزرگ‌ترین مانع تو حرفه‌ای که داشت مواجه بود، چون تازه وارد بازاری می‌شد که هیچ تضمینی نداشت. یه مدتی همون‌جا ساکت نشستن، بعد جیمز یهو یاد دوران قدیم افتاد. دورانی که تو هالیوود زندگی می‌کرد و بازیگر بود. چیزی یادش اومد که مسیر زندگی‌شون رو تغییر داد.

قسمت ۳ - دیدن خوبی‌ها

11m · Published 27 Dec 02:30
هر چقدر تو تلویزیون یا تو فضای مجازی، عکس یا فیلم جایی رو ببینیم، تا خودمون اون‌جا رو از نزدیک نبینیم، برامون موجودیت واقعی پیدا نمی‌کنه. در مورد ترکیه هم همین‌طور بود. اریکا همیشه ترکیه رو یه کشور جهان سومی با شترهایی در حال پرسه زدن تصور می‌کرد. البته دیگه بیشتر از این نمی‌تونست در اشتباه باشه. حالا دیگه ترکیه یه کشور زیبا، پر رونق و شلوغه. با این حال ماجرا از جایی شروع شد که تابستان سال ۲۰۰۹ اریکا و شوهرش بایرون تو فرودگاه استانبول از هواپیما پیاده شدن.

Soupe Jooje Baraye Rouh | پادکست سوپ جوجه برای روح has 60 episodes in total of non- explicit content. Total playtime is 10:13:38. The language of the podcast is Persian. This podcast has been added on August 16th 2022. It might contain more episodes than the ones shown here. It was last updated on May 19th, 2024 05:10.

Every Podcast » Podcasts » Soupe Jooje Baraye Rouh | پادکست سوپ جوجه برای روح